آن وقتها که در بلاگ اسکای مینوشتم، طور دیگری فکر میکردم، دنیارا طور دیگری میدیدم، انسان دیگری بودم، ولی در خمیرمایه همینی بودم که الان هستم، همینقدر طالب نوشتن و همینقدر طالب آرامش و هیجان توامان. آن وقتها که در بلاگ اسکای مینوشتم شبهای تابستان مهمیرو با آلبوم phobiaی breaking benjamin، با civil twilight، آلبوم young as the morning old as the seaی passenger, آلبوم ناگفتههای ناظریها و روی پشت بام نشینیهای زیادی را با Einaudi و کتاب خواندن زیر روشنایی ماه گذرانده بودم، آن وقتها که در بلاگ اسکای مینوشتم مدرسه میرفتم! و مثل همیشه، احساس میکردم شاید واقعا تنها همدمم ماه است. آن وقتها هم همینقدر حیرت زده بودم، فکر میکردم و فکر میکردم و کمتر به نتیجه میرسیدم، مثل الان.
مائده ی عاقبت اندیش! بازدید : 470
پنجشنبه 14 اسفند 1398 زمان : 6:09