loading...

رها، آزاد، من!

فکر کردن درد دارد، حماقت نه.

بازدید : 524
شنبه 9 اسفند 1398 زمان : 20:03

میدونی درواقع یه حقیقتی وجود داره که وجدان من رو آزار میده و اون اینه که من تو این سه سال کمتر موقعی بوده که زیست رو فقط و فقط برای زیست بودنش دوست داشته باشم، یعنی همیشه اینطوری بوده که "زیست رو فلان جور بخونم که تو کنکور فلان درصد بزنم" یا "از فلان منبع فلان قدر تست بزنم که درصدمو به فلان برسونم"، و خب این اصلا جالب نیست. یا لااقل تایپ من نیست. این به تو اون لذت وصف ناشدنی آمیختن با مفاهیم و اون دیدکلی زیبا راجع به ماهیت چیزی که داری میخونی رو نمیده و راستش، من کلا دنبال همچین لذت‌هایی م. بعضی وقتا فکرمیکنم این لذت گرایی م خیلی اپیکوریه ولی درواقع نه! من فقط تا جایی که لازم باشه مکتب فیلسوف‌هارو دنبال میکنم و شاید بشه گفت یک لذت گرای محطاطم!

ولی درکل امیدوارم دانشگاه بهم اون دید خوب و جامع رو بده جای اینکه درگیر جزئیاتی کنه که اغلب بی فایده ست. درابعاد بزرگ تر این سوال‌های وسواس گونه‌‌‌ای که طراح‌های کنکور درمیارن، اغلب بی اهمیتن. یعنی فکرمیکنم چیزی که درواقع انتظار دارم دانشگاه بهم بده همین نشون دادن مسیر و بقیش هم که، من اصولا ساخته شدم برای تنهایی ادامه دادن مسیرهام.

دیگه اینکه واقعا فکر نمیکردم بتونم هندسه رو دوست داشته باشم! یعنی همیشه میخوندمش ولی کلا یه تفکر رایجی وجود داره که هندسه آسون نیست، و حتی بین تجربی‌ها پررنگ تر هم هست این تفکر. ولی بنظرم میتونه بی نهایت دوست داشتنی باشه. فاطمه میگه:"هندسه فیلد هیجان زده‌هاست، برخلاف جبر که نوعی مراقبه ست." و میدونی، کلا وقتی فاطمه درباره ریاضی حرف میزنه، من تموم رگ و پی م پر از این حس میشه که چقدر ریاضیات زیباست.

همین دیگه، امیدوارم تا شب دوازده ساعت بخونم چون به بهار قول دادم که بخونم.

پست شماره خیلی ام!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 57
  • بازدید کننده دیروز : 37
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 92
  • بازدید ماه : 1075
  • بازدید سال : 8643
  • بازدید کلی : 22529
  • کدهای اختصاصی